سلام
من براي درمان استرس صرفا دارو درماني كردم
قصد دارم به روانشناس بجاي روانپزشك و قرص گرفتن مراجعه كنم
ولي يك سوالي ذهنم رو درگير كرده
من دچار استرس ميشم بصورت اورژانسي با مصرف دارو حالم رو بهتر مي كنم
ولي اگر پيش روانشناس برم چطور ميخواد اين معضل رو درمان و راهكاري بابت درمان سريع ارائه بده ؟
ظاهرا هزينه ها بالاست ، مي خواستم اگر ميشه قبلش دقيق مطلع بشم بعد برم
ممنون
سلامنوشته اصلی توسط nader_1398
اگه بابت هزینه مشکلی ندارین میتونین همزمان از کمکهای روانپزشک و روانشناس کمک بگیرین
از اونجایی که روانپزشک بیشتر به دارودرمانی میپردازه و روانشناس از طریق گفتگو با شما سعی در حل مشکلتون داره بنابراین این دو نه تنها تداخلی باهم ایجاد نمیکنن بلکه(با هدف مشترک یعنی کمک به درمان استرس شما) مانند دو بال پرواز هستن که شما رو به نقطه بهبود نزدیک میکنن
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
اگر استرس شما جنبه هورمونی داره و در لحظه دچارش میشید حتما دارو درمانی رو ادامه بدید... مشاور یا روانشناس برای این مشکل شما فکر نمیکنم بتونه راهکاری داشته باشه ولی شاید هیپنوتیزم کارساز باشه... البته اینم بگم که هییییچ اطلاعی از هیپنوتیزم ندارم و اطلاعاتم صرفا همون چیزاس که همه میدونن ولی اگر از من می پرسید، در این زمینه هم تحقیق بفرمایید ولی مراقب باشید چون کلاهبرداری زیاد شده
استرس من ريشه بزرگي داره
از زمان بچگي كه حتي نميدونستم دكتر كيه ، قرص چيه و استرس چطور نوشته ميشه !!!
شديدا خجالتي بودم ، الانم يه دندون پزشكي نمي تونم برم. خيس آب عرق ميشم ...
بي قراري بد جور و حال مرگ
در جريان اينكه گفتيد هستم
ولي موندم جلسات روانشناسي شامل چي ميشه و چطور ريشه يابي و حل مي كنند
روانشناسها معمولا مشاوره میدن
یعنی از طریق گفتگو با شما به ریشه یابی میپردازن
البته روانکاوی یه رویکرد بسیار پیشرفته تر از مشاوره س
اما اولا هزینه هرجلسه روانکاوی به مراتب سنگینتر از هزینه مشاوره س
دوما روانکاو خوب و کاربلد در ایران به تعداد انگشتان یه دست هم نیس
اگه مشکلتون استرس باشه با همون مشاوره قابل حله
نگران نباشین
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟